۱۳۹۴ فروردین ۱۰, دوشنبه

دیوانگی

این دیوانگیست ... 
که همه رویاهای خود را تنها بخاطر اینکه
یکی از آنها به حقیقت نپیوسته است رها کنیم

این دیوانگیست ...
که امید خود را به همه چیز از دست بدهیم بخاطر
اینکهدر زندگی با شکست مواجه شده ایم

این دیوانگیست ...
که از تلاش و کوشش دست بکشیم بخاطر اینکه
یکی از کارهایمان بی نتیجه مانده است

این دیوانگیست ...
که همه دستهایی را که برای دوستی بسوی ما دراز می شوند بخاطر اینکه
یکی از دوستانمان رابطه مان را زیر پا گذاشته است رد کنیم

این دیوانگیست ...
که هیچ عشقی را باور نکنیم بخاطر اینکه
در یکی از آنها به ما خیانت شده است
این دیوانگیست ...
که همه شانس ها را لگدمال کنیم بخاطر اینکه
در یکی از تلاشهایمان ناکام مانده ایم

این دیوانگیست ...
به امید اینکه در مسیر خود هرگز دچار این دیوانگی ها نشویم
و به یاد داشته باشیم که همیشه

**
شانس های دیگری هم هستند
دوستی های دیگری هم هستند
عشق های دیگری هم هستند
نیروهای دیگری هم هستند
و افق های بهتری هم هستند
و همه روزه در انتظار روزی بهتر و شادتر از روزهای پیش باشیم ...


سکوت

سکوت گورستان را می شنوى..!؟
دنیا ارزش دل شکستن را ندارد..!!
میرسد روزی که هرگز در دسترس نخواهیم بود..!!
خاک آنتن نمیدهد،که نمیدهد..!!
ﺑﯽ ﺧﯿﺎﻝ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﻫﺎﯾﺖ..!!
ﺑﯽ ﺧﯿﺎﻝ غصه ﻫﺎﯾﺖ..!!
ﺑﯽ ﺧﯿﺎﻝ ﻫﺮ ﭼﻪ ﮐﻪ ﺧﯿﺎﻟﺖ ﺭﺍ ﻧﺎﺁﺭﺍﻡ می کند..!!
ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﮕﻮ ﺑﺒﯿﻨﻢ..!!
ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻧﻔﺲ ﮐﺸﯿﺪﻩ ﺍﯼ...!؟
ﭘﺲ ﺧﻮﺵ ﺑﻪ ﺣﺎﻟﺖ..!!
ﻋﻤﯿﻖ ﻧﻔﺲ ﺑﮑﺶ..!!
ﻋﻤﯿﻖ..!!
ﻋﺸﻖ ﺭﺍ...!!
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﺍ..!!
بودن را..!!
ﺑﭽﺶ..!!
ﺑﺒﯿﻦ...!!
ﻟﻤﺲ ﮐﻦ...!!
ﻭ ﺑﺎ ﺗﮏ ﺗﮏ ﺳﻠﻮﻟﻬﺎﯾﺖ لبخند بزن..!!
انسانها آفريده شده اند؛
که به آنها عشق ورزیده شود....!!!
اشیاء ساخته شده اند؛
که مورد استفاده قرار بگیرند...!!!
دلیل آشفتگی های دنیا این است؛
که به اشياء عشق ورزیده می شود و انسانها مورد استفاده قرار می گيرند.....!!!
                              (نلسون ماندلا)

یادت باشد...

گاهی وقتها کمی خودخواه بودن چیز بدی نیست.
اگر دیگران را عادت بدهی که همیشه  آب میوه ی مانده ی ته دستگاه آب میوه گیری سهم تو باشد یا کتلت زیادی برشته شده، یا بدمزه ترین آب نبات مانده در ظرف شکلات یا هر چیزی که دیگران دوستش ندارند؛ به مرور این می شود سلیقه ات، میشود سهمت!
هیچ کس هم نمی گوید:"آه چه موجود فداکار و دیگر دوستی".
بد نیست گاهی برای خودت بهترین و خنک ترین نوشابه ها را باز کنی. چرا سهم تو نرم ترین بالش نباشد یا بهترین یادگاری از سفر، یا سرگل غذا یا حتی ساعتی از برنامه ی دلخواه تلویزیونی؟
گاهی باید مثل ملکه ها رفتار کرد. باید به دیگران فهماند در وجود هر زنی غیر از یک موجود فداکار همیشه قانع، ملکه ای زندگی می کند که گاه باید عصای سلطنتش را بالا بیاورد محکم و شق و رق بر زمین بکوبد تا دیگران یادشان بیاید قرار نیست همیشه سهم تو از پست ترین چیزها باشد.

یادت باشد تو ملکه ی زندگی ات هستی.
سلطان قلبها، نه فقط مسکن و مرهم دردها.

۱۳۹۴ فروردین ۶, پنجشنبه

دوری

هرگز از دوری این راه مگو!

و از این فاصله ها که میان من و توست

و هرگاه که دلت تنگ من است،

بهترین شعر مرا قاب بکن

به نگاهت بگذار!

تا که تنهایی ات از دیدن من جا بخورد!

و بداند که دل من با توست

و همین نزدیکی ست

۱۳۹۳ اسفند ۲۷, چهارشنبه

جدول

توی  جمعی نشسته بودم بی‌حوصله بودم. مجله‌ای برداشتم ورق زدم،مداد لای آن را برداشتم همینکه توی دلم خواندم سه عمودی
یکی گفت: بلند بگو
گفتم یک واژه‌ی سه حرفیه، از همه چیز برتر است
آقا گفت: پول
تازه عروس مجلس گفت: عشق
شوهرش گفت: یار
کودک دبستانی گفت: علم
آقا پشت سر هم گفت: پول اگه نمی‌شه طلا، سکه
گفتم:  آقا اینها نمی‌شه
گفت: پس بنویس مال
گفتم: آقا بازم نمی‌شه
گفت: جاه
خسته شدم با تلخی گفتم : نه نمی‌شه
دیدم ساکت شد
مادر بزرگ پیر گفت: عمر
سیاوش که تازه از سربازی آمده بود گفت: کار
محسن خندید و گفت: وام
یکی از آن میان بلند گفت: وقت
یکی گفت: آدم
دوباره یکی گفت: خدا
خنده تلخی کردم و مداد را گذاشتم سرجایش ولی دریافتم، هرکس جدول زندگی خود را دارد، تا شرح جدول زندگی کسی را نداشته باشی حتی یک واژه‌ی سه حرفی آن هم درست در نمی‌آید.
...
شاید کودک پابرهنه بگوید کفش
کشاورز بگوید برف
لال بگوید سخن
ناشنوا بگوید نوا
نابینا بگوید نور

ومن هنوز در اندیشه‌ام

واژه‌ی سه حرفی جدول زندگی شما چیست؟

آدمها...

آدمــــــــــــــــها ...
 
  بـــــــا بعضـــــــــی حـــــــــــرفا...!!!
  
              بـــــــا بعضـــــــی رفـــــــــــتـــارا ...!!
                 
               ســـــــردت میـــــــکنــــن ...!!!

              بــــی حـــــســـت میـــــــــکنن....!!

              دهــــــــنتو میــــــبندن....!!!

بــــعد مـــــیگن نیـــــــستی!!

               ســـــــاکتــــــی !!

                سرد شـــــــدی...!!!
   
                حــــــرف نــــمیزنـــــــــی...!!

مــــــثل روزای اول نـــــیستــــــی!!!

۱۳۹۳ اسفند ۲۶, سه‌شنبه

دیکته

دیکته سال1394

سر سطر بنویس.

پسران کراک...
دختران حامله
مادران دق مرگ .
پدران سگ دو برای نان.

بنویس

بابا نای نان دادن ندارد، بابا کار ندارد.
بابا سهمیه ای برای استخدام ندارد.

بنویس .

آن بچه سرطان دارد.
هزینه  هر آمپولش بیشتر از 1 میلیون تومان است .
خانه آنها پایین شهر است .
اشک چشمهای مادرش مروارید دارد .

بنویس.

تلاش بی ثمر.
صاحب خانه بابا را جواب کرد.
حاج رحیم برای چندمین بار به حج میرود.
بابا پول قبض آب ندارد.

بنویس.

اهل محل برای ساختن مسجد پول جمع میکنند اما سقف خانه ما چکه میکند.

بنویس.

پسر همسایه ما از گرسنگی مرد اما در مجلس ختمش گوسفند سر بریدند.(شریعتی)

بنویس.

عشق و محبت بی معنی ترین کلمه ها هستند چون آدمها انقدر مغرور و خودخواهند که اگر کسی رو به مرگ باشد و فقط ذره ای محبت بخواهد تا در آرامش باشد ،به راحتی از او دریغ می کنند.

بنویس.

در سرزمین من همه
یا سنگ میفروشند ...
یا سنگ میزنند ....
یا سنگ می اندازند ...
یا سنگ دل اند ...
یا نگاهشان سنگین است ...

بنویس.

زندگیمان سخت آسان میگذرد......

*برگه ها بالا*……

خدا

با نگاهت به خدا ، چتر شادي وا کن
وبگو با دل خود ،که خدا هست ، خدا هست !
او هماني است که در تار ترين لحظه شب، راه نوراني اميد
نشانم مي داد ...
او هماني است که هر لحظه دلش مي خواهد ، همه زندگي ام ،
غرق شادي باشد ....
ماه من !
غصه اگر هست ! بگو تا باشد !
معني خوشبختي ،
بودن اندوه است ...! 

۱۳۹۳ اسفند ۲۴, یکشنبه

اعتراف

ﻣﻦ ﺷــــــــــــــــــــﺮﻣﻨﺪﻡْ
ﻭﺍﺳﻪ ﻭﻗﺘﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﺘﻮﻧﺴﺘﻢ ﺑﺮﻡ ﻭﻟــــــــﻰ
ﻣﻮﻧﺪﻡ
ﻭﺍﺳﻪ ﺣﺮﻓﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﺘﻮﻧﺴﺘﻢ ﺑﺰﻧﻢ ﻭﻟﯽ ﻧﺰﺩﻡ
ﮐﻪ ﺣﺮﺭﺭﺭﺭﻣﺖ ﺑﻤﻮﻧﻪ..
ﻭﺍﺳﻪ ﺣﺮﻓﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﺘﻮﻧﺴﺘﯽ ﻧﺰﻧﯽ ﻭﻟﯽ
ﺯﺩﯼ..
ﻭﻟــــــــﻰ ﺷﮑﺴﺘﯽ ..
ﺗﺼﻮﯾﺮﯼ ﮐﻪ ﺍﺯﺕ ﺗﻮ ﺫﻫﻨﻢ ﺑﻮﺩﻭ
ﺣﺴﯽ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺩﻟﻢ ﺑﻮﺩﻭ
ﺣﺮﻣﺖ ﺻﺎﺩﻗﺎﻧﻪ ﻣﻮﻧﺪﻧﻤﻮ..
ﻫﻪ
ﺁﺭﻩ ﺷــــــــــــــــــــﺮﻣﻨﺪﻡْ
ﻭﺍﺳﻪ ﻣﻮﻧﺪﻧﻢ ﭘﺎﯼ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻓﻘﻂ ﺍﺩﻋﺎ ﺩﺍﺷﺖ
ﻭﺍﺳﻪ ﺭﺩ ﮐﺮﺩﻥ ﻭ ﺧﻮﺭﺩ ﮐﺮﺩﻥ ﮐﺴﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺗﻮ
ﺣﺴﺮﺗﻢ ﻣﻮﻧﺪﻥ..مث
ﺧﻮﺩﻡ ﮐﺮﺩﻡ ﺗﻘﺼﯿﺮ ﻣﻦ ﺑﻮﺩ!
ﮔﻠﻪ ﻧﯿﺴﺖ ! ﮐﯿﻨﻪ ﻧﯿﺴﺖ! ﻋﻘﺪﻩ ﻧﯿﺴﺖ! ﯾﻪ
ﺍﻋﺘﺮﺍﻓﻪ
ﻣﻦ .......... ﺷـــــــــــــﺮﻣﻨﺪﻡ !!!!..

۱۳۹۳ اسفند ۲۰, چهارشنبه

كودكانه

چقدر فرق کرده مداد رنگی شش تایی انروزها که باید ابی را روی زرد می كشيدم تا رویاهای
کودکانه ام را سبز کنم با جعبه اهنی پنجاه رنگ فرزندم.
با این همه چرا رنگ نقاشي اش را سیاه سفید میکشد؟
نسل ما بازیهایی داشت بدون اسباب بازی که هنوز هم حسرت به دل انهائيم اما فرزندم با یک دنیا اسباب بازی كودكي نمیکند.
فرزندم نه گرگم به هوا نه تیله بازی نه چرخیدن فرفره کاغذی در ظهر گرم تابستان را لمس کرده،ونه دنیای بي تجمل مرا.
دفتر کاهی با جلد زمخت ،پاکن جوهری که سوراخ میکرد بجای پاک کردن،تراش رکس همیشه کند ، دوات و قلم ، مداد گلی که هم خط کش بود وهم رژلب،لیوان تاشو وهزار دلخوشی بدون فانتزی دیگر.
از وقتی دفترها سیمی شدو مداد ها اتود ، گچ ماژیک شدوتخته ، وایت برد
لذت تحصیل هم در بچه هامان مرد.
از وقتی هیولاها جای ماشین های پلاستیکی وباربی ها جای عروسكهاي دست دوز مادر را گرفتند ، از وقتی الاسکا جایش را با ایس پک عوض کردواز وقتی پیتزا مهمان خانه ها شد دیگر کسی به مهمانی کوکب خانم نرفت وداستان پترس ازکتابها خارج شد،این روزها چوپان دروغگو سر از همه زندگي ما در اورده.
بیزارم از اينهمه فانتزی كه حاصلش دوریست.

۱۳۹۳ اسفند ۱۷, یکشنبه

آدماي راستگو

ﺁﺩﻣــــــــــﺎﯼ ﺭﺍﺳـــــــﺘﮕﻮ ....
ﺧﯿﻠﯽ ﺯﻭﺩ ﻭ ﺧﯿﻠــــﯽ ﺭﺍﺣﺖ ﻋﺎﺷـــــﻖ ﻣﯽ ﺷﻦ ...
ﺧﯿﻠﯽ ﺭﺍﺣﺖ ﺍﺣﺴﺎﺳﺸﻮﻥ ﺭﻭ ﺑُﺮﻭﺯ ﻣﯿﺪﻥ .....
ﺧﯿﻠﯽ ﺭﺍﺣﺖ ﺑﻬﺖ ﻣﯽ ﮔﻦ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺘـــــــﺖ ﺩﺍﺭﻥ ....
ﺧﯿﻠﯽ ﺩﯾـــــﺮ ﺩﻝ ﻣﯽ ﮐﻨﻦ ....
ﺧﯿﻠﯽ ﺩﯾــــــﺮ ﺗﻨــــــــﻬﺎﺕ ﻣﯽ ﺫﺍﺭﻥ ....
ﺍﻣــــــــﺎ .....
ﻭﻗﺘـــــﯽ ﺯﺧﻤــــــــﯽ ﺑﺸﻦ ...
ﺳﺎﮐﺖ ﻣﯽ ﺷﻦ ...
ﭼﯿـــــــﺰﯼ ﻧﻤـــــــﯽ ﮔــــــﻦ ...
ﺧﯿﻠﯽ ﺭﺍﺣﺖ ﻣﯿﺮﻥ ...
ﻭ ....
ﺩﯾﮕﻪ ﻫﻢ ﺑﺮ ﻧﻤﯽ ﮔﺮﺩﻥ ...
ﻭﻟـــــــــﯽ ﺗﺎ ﺍﺑــــــــــﺪ ﻣﯿﺸﮑــــــــــﻨﻦ

ياد گرفتم ..

ﻣﻦ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺩﻧﯿﺎ ﻓﻘﻂ ﺍﯾﻨﻮ ﺩﺭﯾﺎﻓﺘﻢ ﮐﻪ ...
.
.ﺍﻭﻧﻲ ﻛﻪ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﻣﻲ ﮔﻔﺖ "ﻧﻤﻴﺪﻭﻧﻢ " ، ﺑﻴﺸﺘﺮ
ﻣﻴﺪﻭﻧﺴﺖ!
.ﺍﻭﻧﻲ ﻛﻪ "ﻗﻮﻳﺘﺮ " ﺑﻮﺩ، ﻛﻤﺘﺮ ﺯﻭﺭ ﻣﻴﮕﻔﺖ!
.ﺍﻭﻧﻲ ﻛﻪ ﺭﺍﺣﺖ ﺗﺮ ﻣﻴﮕﻔﺖ "ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﻛﺮﺩﻡ" ، ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ
ﺑﻪ ﻧﻔﺴﺶ ﺑﺎﻻﺗﺮ ﺑﻮﺩ!
.ﺍﻭﻧﻲ ﺻﺪﺍﺵ ﺁﺭﻭﻣﺘﺮ ﺑﻮﺩ، ﺣﺮﻓﺎﺵ ﺑﺎ ﻧﻔﻮﺫﺗﺮ ﺑﻮﺩ!
.ﺍﻭﻧﻲ ﻛﻪ ﺧﻮﺩﺷﻮ ﻭﺍﻗﻌﺎ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺖ، ﺑﻘﻴﻪ ﺭﻭ
ﻭﺍﻗﻌﻲ ﺗﺮ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺖ!
.ﺍﻭﻧﻲ ﻛﻪ ﺑﻴﺸﺘﺮ " ﻃﻨﺰ " ﻣﻴﮕﻔﺖ، ﺑﻪ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺟﺪﻱ ﺗﺮ
ﻧﮕﺎﻩ ﻣﻴﻜﺮﺩ

دکتر حسابی