۱۳۹۳ مرداد ۲۸, سه‌شنبه

غمگینم...


 
غمگینم همانند
کسی که دستاش زیر سرشه و به دیوار خیره میشه و لبخند میزنه

غمگینم همانند
اونی که بخاطر یکی . از بهترین موقعیت های زندگیش دل کند

غمگینم همانند
روزی که شبش با یاد اوری خاطرات تو و درد کشیدن گذشته....

غمگینم همانند
دلی که بدون اینکه بفهمه عاشق شد

غمگینم همانند...
سربازی،که معشوقه اش در آخرین نامه نوشته بود،
.
.
.
دیگر نامه نده با پستچی ازدواج کردم!!


غمگینم همانند
کسی که جواب اعتمادش . خیانت شد

غمگینم همانند
کسی که تمام زندگیش در یک ویلچر خلاصه میشود

غمگینم همانند
کسی که تو زندگیش ی عمر بدون گارانتی سرویس شد

غمگینم همانند
کودک گرسنه ای که در کنار پیاده رو نشسته است

غمگینم همانند
پیر زن و پیر مردی که چشمشون به دره تا بچه هاشون بیان

غمگینم همانند
کسی که وسط حرفاش بهش میگن شب بخیر

غمگینم همانند
کسی که شبانه روز به آرزو های دست نیافتنیش فکر میکند

غمگینم همانند
کسی که تو نت عاشق میشه

غمگینم همانند
خودم که زندگیم در درد و غصه خلاصه میشه...

غمگینم همانند
لنگه کفشی کهنه و ضربه خورده از صد نفر

غمگینم همانند
کسی که هر روز عشقش را میبیند اما نمی تواند حرف دلش را به او بگوید

غمگینم همانند
عشقی که پای تمام نامرادی های همسرش ماند و آخر سر وقتی خیانت را دید خودکشی کرد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر